• از آیت الله قاضی سوال کردند که:

    در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی و در بن بست کارها به چه ذکر مشغول شویم تا گشایش یابیم؟

    در جواب فرمودند:

    پس از پنج مرتبه صلوات و آيةالکرسی در دل خود(بدون آوردن به زبان) بسیار بگو :

    اللهم اجعلني في درعك الحصينة التي تجعل فيها من تشاء

    تا ان شاالله گشایش یابد.


    مطلع انوار.ج۲.ص۶۵

    [ امتیاز : 3 ][ امتیاز شما :
    ]

  • اگر کار برای خداست گفتن برای چی؟!!!!

    شهید حسین خرازی


    دانلود

    [ امتیاز : 3 ][ امتیاز شما :
    ]

  • خودتان را پیدا کنید به دنبال خودتان بگردید. مثل کسی که انگشتر طلا یا عقیقش در میان آشغال ها گم شده و او آنقدر به دنبال آن می گردد تا آن را پیدا می کند. پس شما هم بگردید و خودتان را پیدا کنید. جواهرید شماها ، بخصوص شما جوانها ؛ در روایت آمده « تعجبم از کسی که به دنبال گمشده هایش می گردد تا آن را بیابد ولی به دنبال خودش نمی گردد.»


    آیت الله مجتهدی تهرانی

    [ امتیاز : 3 ][ امتیاز شما :
    ]

  • موقع خواب بود كه یكى از بچه ها سراسیمه آمد تو چادر و رو به دیگران گفت: «بچه ها امشب رزم شب اشكى داریم. آماده بخوابید!»

    همه به هول و ولا افتادند و پوتین به پا و لباس ها كامل سر به بالین گذاشتند.

    فقط حسین از این جریان خبر نداشت. چون از ساعتى پیش او به دست بوسى هفت پادشاه رفته بود! نصفه نیمه هاى شب بود كه ناگهان صداى گلوله و انفجار و برپا ، برپا بلند شد.

    بچه هاى آن چادر كه آماده بودند مثل قرقى دویدند بیرون و جلوى محوطه به صف شدند.

    خوشحال كه آماده بوده اند.

    اما یك هو چشمشان افتاد به پاهاى شان.

    هیچ كدام جز حسین پوتین به پا نداشتند!

    فرمانده رسید. با تعجب دید كه فقط یك نفر پوتین دارد. بچه ها كُپ كردند و حرفى نزدند.

    فرمانده گفت:

    «مگر صدبار نگفتم همیشه آماده باشید و پوتین هایتان را دم در چادر بگذارید تا تو همچین وضعیتى گیج نشوید حالا پا به پاى ما پیاده بیایید»

    صبح روز بعد همه داشتندپاهایشان را مى مالیدند و غُر مى زدند كه چطور پوتین ها از پایشان پرواز كرد.

    یك هو حسین با ساده دلى گفت:

    «پس شما از قصد پوتین به پا خوابیده بودید؟»

    همه با حیرت سربرگرداندند طرفش و گفتیم:

    «آره»

    مگر خبر نداشتى كه قرار است رزم شب بزنند و ما قرار شد آماده بخوابیم؟

    حسین با تعجب گفت:

    «نه ، من كه نشنیدم»

    داد بچه ها درآمد:

    - چى؟

    - یعنى تو خواب بودى آن موقع؟

    - ببینم راستى فقط تو پوتین پات بود و به وضعیت ما دچار نشدى؟

    - ببینم نكنه... حسین پس پسكى عقب رفت و گفت:

    «راستش من نصفه شب از خواب پریدم. مى خواستم برم بیرون دیدم همه تان با پوتین خوابیده اید. دلم سوخت.

    گفتم حتما خسته بوده اید. آرام بندها را باز كردم و پوتین هایتان را درآوردم. بدكارى كردم؟

    آه از نهاد بچه ها درآمد و بعد در یك اقدام همه جانبه و هماهنگ با یك جشن پتوى مشتى از حسین تشكر كردند!

    [ امتیاز : 3 ][ امتیاز شما :
    ]


  • زیاد و از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آنها هم بگویید، برای اینکه امثال آنها پیش نیاید؛ و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه نداده اید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفته اید. والله العالم.

    [ امتیاز : 3 ][ امتیاز شما :
    ]

  • عکس اول را در آورد: این پسر اولم محسن است.

    عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن: این پسر دومم محمد است، دوسال با محسن تفاوت سنی داشت.


    عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد؛ رفت بگوید این پسر سومم.. سرش را بالا آورد، دید شانه های امام(ره) دارد می لرزد..امام(ره) گریه اش گرفته بود..

    فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت:

    چهارتا پسرم رو دادم که اشکتو نبینم…


    [ امتیاز : 3 ][ امتیاز شما :
    ]


  • سخنان عرشی علامه حسن زاده آملی در رابطه با مقام انسانت و این که انسان باید کشیک نفس بکشد و مراقبت کند..


    (برای گوش دادن آنلاین از مرورگر غیر از کروم استفاده کنید)

    [ امتیاز : 3 ][ امتیاز شما :
    ]
  • حاج علی دستی را که از زیر آرنج قطع شده بود، با بند کفش بست و داخل جیبش گذاشت و تا زمانی که رنگش از خونریزی سفید نشده بود کسی متوجه دست او نشد،

    خلاصه با زور و کلک حاجی را راضی کردند برود عقب، او هم رفت.

    وقتی به بیمارستان رسید، با کمال خونسردی جلوی یکی از دکترها را گرفت و دست قطع شده اش را روی میز گذاشت و گفت: دکتر جون، این دست قلم شده مال منه؛ ببین اگه می تونی یه کاریش بکن. دکتر با دیدن دست داغون و متلاشی حاج علی یک دفعه پشت میز کارش از حال رفت.

    علیرضا پس از قطع دست راستش، گلنگدن سلاح را با دندان مى‌كشيد و مسلح مى‌كرد.

    شهید علیرضا موحد دانش


    [ امتیاز : 2 ][ امتیاز شما :
    ]
  • کربلایی احمد آقا، دلیلی را در اولویت خدمت به خلق بر دیگر شاخصه ها بیان می کردند، که البته به نظر می آید حکمی بسیار منطقی و قطعی است.

    ایشان می فرمودند:

    « توجه مداوم و حضور لحظه به لحظه، کار هر کسی نیست؛ و عده مخصوصی می توانند بطور مداوم در توجه و تذکر بسر برند. ولی هر کسی می تواند صفت را ملکه خود کند؛ و با نیروی کردار نیک و پسندیده، پیش برود.

    ویژگی مهم احسان به خلق این است که صفات دیگر را نیز به دنبال خود می آورد. هیچ صفتی بهتر از لوطی گری نیست؛ و انفاق، ریشه در عبودیت دارد. پس ای رفقا، بدانید که هیچ عملی مثل احسان، بنده را به مولایش نزدیک نمی کند! ...»

    کربلایی احمد تهرانی معروف به رند عالم سوز

    [ امتیاز : 3 ][ امتیاز شما :
    ]
  • مدت ها بود از مهدی خبری نداشتم.

    شبی حضرت زهرا 'س' را به خواب دیدم. کفش هایشان را جلوی پایشان جفت کردم، وگفتم: "آیا شما خبری از پسرم دارید؟ "

    در پاسخ، شاخه ای گل سرخ به من دادند.چند روز بعد، خبر شهادت فرزندم را آوردند...

    .شهید محمد مهدی عطاران

    [ امتیاز : 3 ][ امتیاز شما :
    ]

  • سلام به امام حسین (ع) به شیوه ی آیت الله بهجت



    [ امتیاز : 3 ][ امتیاز شما :
    ]

علامه حسن زاده آملی

شهید خرازی

علامه سید علی قاضی

شهید همت

شهید زین الدین

شهید آوینی

عارفین

زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند و آنان به حقیقت عارفین واقعی بوده اند

var player = videojs('my-video'); player.vastClient({ adTagUrl: "https://s1.mediaad.org/serve/example.com/123456/vast/linear/preroll" });
ساخت وبلاگ تالار مشاور گروپ لیزر فوتونا بلیط هواپیما تهران بندرعباس اسپیس تجهیزات عقد و عروسی تعمیر کاتالیزور تعمیرات تخصصی آیفون درمان قطعی خروپف اسپیس فریم اجاره اسپیس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]