-
🌸🌸قرار عاشقی🌸🌸
سلام✋برادرا و خواهرای گل💐💐
امروزم مهمونی☕️☕️☕️ داریم
حاضرید باهاشون آشنا شید؟؟☺️
سلام✋
من حسین خرازی هستم(البته تو جبهه بهم میگفتن حاج حسین)
من سال۱۳۳۶در کوی کلم اصفهان به دنیا اومدم.
من تو دوره ی تحصیلم📝📗📚📖 بعد از انجام تکالیفم 📚📖✏️
با پدرم به مسجد محلمون می رفتیم، (ازخود تعریف نباشه😉☺️)
به خاطر صدای صافی که داشتم اذان گو و مکبر مسجد شدم.
تو شرایط فساد و خفقان دوره طاغوت هم علاقه زیادی به مطالعه کتب و جزوه های اسلامی داشتم.
سال۵۵ بعد از گرفتن دیپلم تجربی ام، عازم سربازی شدم.
در این دوره بالاجبار مارو به عملیات سرکوب گرانه ظفار(عمان) فرستادن.
تو تموم این سفرهام ریا نباشه نمازامو کامل می خوندم چون سفر معصیت بود.
☝️☝️☝️👆👆👆👆👆👆👆👆
فکر بد نکنید راجع به مناااااا... اجباری بود... خودمم به شدت ناراحت بودم
اخرشم سال ۵۷ با فرمان امام خمینی از پادگان همون سرباز خونه فرار کردم✊✊✊✌️✌️(هورااا ازادی)
بعد از پیروزی انقلاب💫🎉🎊🎈🎊🎉 در کمیته ضد انقلاب فعالیت کردم✊✊...
بعدشم جبهه غرب، ۱سال بعد از جنگ تحمیلی هم عازم جبهه جنوب شدم..
تو عملیات خیبر هم یه دستمو 💪از دست دادم(تف به ریا)
وخیلی هم سخت😠 معتقد به نظم و ترتیب بودم✊
البته کمر ریا بشکنه...دیگه مجبورم ایناروبگم☺️
همیشه با وضو بودم..نمازامم همیشه با گریه بود..
نماز شبامم ترک نمی شد☺️
با اینکه بهم میگفتن سردار(البته بزرگش کردن)ولی همیشه لباس بسیجی تنم بود✋✋
آخرشم تو عملیات کربلای ۵ داشتم مشکلی که برای غذای🍛🍕🍲 رزمنده پیش اومد
و پیگیری می کردم..که خدارو هزارمرتبه شکر تو همون نزدیکیا یه خمپاره منفجر شد و منم به آرزوم رسیدم
یه چیز دیگه م که مونده بگم همه ی کارام فقط برای رضای خدابود.✋
🌹شادی روح منو همه ی دوستام صلوات🌹
یاعلی.✋