-
داشتیم برای حمله آماده میشدیم .هرکس به کاری مشغول بود.
یکی وصیتنامه مینوشت،دیگری وسایلش را آماده میکرد و یکی وضو گرفته بود و به لباس و صورتش عطر میزد و...
فرمانده نگاهی به جبار کرد و گفت:
"آقا جبار شب حمله ست ها!"
جبار خمیازه ای کشید و گفت میدونم...
_نمی خوای یه دست ب سر و صورتت بکشی؟
+مگه سر و صورتم چشه؟
علی خنده کنان گفت :"منظور فرمانده ، موهای نازنین کله ی مبارک شماست"
جبار با اخم ب علی نگاه کرد و گفت : "سرت ب کار خودت باشه،صلاح مملکت خویش خسروان دانند."
دیگر نه فرمانده حرف زد نه هیچ کس دیگه...
این جبار از اون بچه های عجیب روزگار بود.
با اون قد دراز و بدن لاغر و سرو وضع ژولیده ، اگر می دیدندش، چه فکرها که درباره اش نمی کردند.
اما انصافا در جنگیدن رو دست نداشت ، شجاع و دلیربود.
مشکل اصلی فقط کله اش بود!
همیشه ی خدا موهاش ژولیده و موهای پس کله اش شاخ شده بود!
بی انصاف نمی کرد یک شونه به موهاش بکشه که یک دسته اش به شرق بود و دسته ی دیگرش به غرب.
با حرف هیچ کس هم تره خرد نمی کرد.😄
عملیات شروع شد و ما به قلب دشمن زدیم....🔫🔫
و از ارتفاعات حاج عمران بالا کشیدیم...
آفتاب درحال طلوع بود که یکی از ارتفاعات صعب العبور رافتح کردیم⛳️
همون بالا از خستگی نفس نفس میزدیم ک بیسیم چی دوید طرف فرمانده و گفت: " از قرارگاه تماس گرفتند و میگویند در کدام ارتفاع هستید؟"
فرمانده کمی سرش را خاروند و گفت والا روی نقشه هیچ اسمی از این ارتفاع ندیدم!!!
علی خنده کنان گفت : " می گویم اسمش را بگذارید پس کله ی جبار!
میبینید که ، دامنه اش شاخ شاخ است مثل پس کله ی جبار!"
جبار آنطرفتر بود و چیزی نمیشنید.
چند ساعت بعد ، گوینده ی رادیو باهیجان گفت : شنوندگان عزیز توجه فرمایید ، توجه فرمایید! رزمندگان دلیر ما دیشب پس از یورش به دشمن بعثی در غرب کشور توانستند ارتفاعات مهم و سوق الجیشی " پس کله ی جبار " را آزاد کنند"😂😂
جبار یهو از جا پرید
بچه ها از شدت خنده روی زمین ریسه رفتند
جبار با عصبانیت فریاد زد : " کدام نامردی اسم اینجا را گذاشته پس کله ی جبار؟؟؟؟؟"
هیچ کس جوابش را نداد .روی ارتفاعات پس کله ی جبار میخندیدیم و جبار حرص میخورد....
آن ارتفاع به همان اسم معروف شد.
اگر الان به نقشه ی آن منطقه دقیق نگاه کنید یک ارتفاع میبینید که اسمش پس کله ی جبار است😄 شادی روح شهدا صلوات
[ امتیاز : 3 ][ امتیاز شما :]