گاهي شهيد شدن آسانتر از زنده ماندن است!
اين نكته را اهل معنا و دقت،خوب درك ميكنند.
گاهي زنده ماندن و زيستن و تلاش كردن در يك محيط، بمراتب مشكلتر از شهيد شدن و به لقاي خدا پيوستن است.
امام حسن عليه السلام اين مشكل را انتخاب كرد.
امام خامنه ای مد ظله العالی 75.3.20
وقتی از این كانال كه سنگرهای دشمن را به یكدیگر پیوند می داده اند بگذری ،
به « فرمانده » خواهی رسید ، به علمدار .
اورا از آستین خالی دست راستش
خواهی شناخت .
چه میگویمـ چهره ریز نقش و خنده های دلنشینش نشانه ی بهتری است. مواظب باش ، آن همه متواضع است كه او را در میان همراهانش گمـ می كنی .
اگر كسی او را نمی شناخت ،
هرگز باور نمی كرد كه با فرمانده لشكر مقدس امام حسین (ع) رو به رو است .
ما اهل دنیا ، از فرمانده لشكر ، همان تصویری را داریمـ كه در فیلمـ های سینمایی دیده ایمـ . اما فرمانده
حاج حسین را ببین ، او را از آستین خالی دست راستش بشناس . جوانی خوشرو ، مهربان و صمیمی ، با اندامی نسبتا لاغر و سخت متواضع. آنان كه درباره او سخن گفته اند بر دو خصلت بیش از خصائل وی تاكید كرده اند:های سپاه اسلامـ ، امروز همه آن معیار ها را در همـ ریخته اند.
شجاعت و تدبیر
مَن طَلَبنی وَجَدَنی و مَن وَجَدَنی عَرَفَنی و مَن عَرَفَنی احبَنی و مَن احبَنی عَشَقَنی و مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ و مَن عَشَقتَهُ قَتَلتَهُ و مَن قَتَلتَهُ فَعَلَیَ دیَتَهُ و مَن عَلَیَ دیَتَهُ و اَنا دیتَهُ
شادی روح شهیدخرازی
صلوات + وعجل فرجهمـ
محمدحسین در کلاس دوم راهنمایی، عصرها به مدرسه می رفت. یک روز صدایش کردم تا آماده شود، ولی جوابی نداد. فکر کردم بیرون از خانه رفته، یک دفعه از پشت دیوار صدایی کرد که مرا بترساند. پرسیدم کجا بودی؟ گفت: سر قبرم نشسته بودم. فکر کردم شوخی می کند. گفتم: قبرت کجا بود؟ محمدحسین توضیح داد که قبر من در بهشت زهرا قطعه ی 24 ردیف 11 است.
من که اهل قم بودم و منزلمان در کرج واقع بود. هیچ گاه به بهشت زهرا نمی رفتم، به همین خاطر نمی دانستم قطعه چه مفهومی دارد و از او خواستم تا مرا هم به آن جا ببرد، ولی حسین با قاطعیت گفت: «هنوز نوبتت نشده. بعدها این قدر خودت به بهشت زهرا بروی که سیر شوی».
پس از شهادت او برای دفن پیکرش به بهشت زهرا رفتم، حرف های او یکی یکی در مقابل چشمانم مجسم می شد، تازه مفهوم بهشت زهرا و قطعه را فهمیدم و محمدحسین همان طور که گفته بود در قطعه ی 24 ردیف 11 به خاک سپرده شد.
راوی: مادرشهید
شهید سید مرتضی آوینی
1)الهی اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمیخوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچکس را آنگونه نسوخته باشی.
2)شهادت پایان نیست، آغاز است، تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستارهای است که پرتو نورش عرصه زمان را در مینوردد و زمین را به نور ربالارباب اشراق میبخشد.
3)شهادت قلبی است که خون حیات را در شریانهای سپاه حق میدواند و آن را زنده نگه میدارد.
4)شهادت، جانمایه انقلاب اسلامی است و قوام و حیات نهضت ما در خون شهید است.
5)شهید منتظر مرگ نمیماند، این اوست که مرگ را برمیگزیند. شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید، به اختیار خویش میمیرد و لذت زیستن را نیز هم او می یابد نه آن کس که دغدغه مرگ حتی آنی به خود او وانمیگذاردش و خود را به ریسمان پوسیده غفلت میآمیزد.
6)شهادت مزد خوبان است.