-
می خواستم درابتدای نامه برایت بنویسم : همسرعزیزم، ولی با خود اندیشیدم _ تو دیگر سرت با من نیست ،...سرمن دراین دنیا پرمعصیت و پرگناه. ..وسرخونین تو بردامن آن بی سری که دست گیر همه برزمین افتادگان است.ازجانب من رویش را ببوس وبه او بگو حال که اراده او برماندن است من زینبی خواهم زیست و زینبی خواهم مرد.
وبه یادآر مرا باتو عهدیست، آنرا نزد خود امانت بدار تا وقت معین،آن ساعتی را که شهیدان را اذن شفاعت دهند ٬بیادآر من همسرت بوده ام ، همسرومادر بچه هایت ، همانی که نهال هایت را به او سپرده ای ومن نیزقول داده ام که تا پای جان ازآنان به لطف خداوند ومدد تو یارسفرکرده حمایت وسرپرستی نمایم تا آنجا که آنان را به نخل هایی بزرگ وقوی مبدل سازم ، تایادت را برای همیشه درتاریخ انقلاب اسلامی جاودانه سازند و تو آرام و مطمئن درجوارحق (جل واعلا) ماوا گزین و دعاگو و دستگیر باش.
التماس دعا همسرت
نامه خانم "فاطمه واحدی" همسر شهید "کریم حیدریان" از شهدای مزارشریف .