چکیده:
فرزندان ، دختران عجله در ازدواج نکنید. درسته شهوت دارید ولی نباید باعث گمراهی شود آخه عقل هم دارید. اگر فقط شهوت داشتید و عقل نداشتید و گمراه می شدید ما از شما گله نمی کردیم. بگذارید شهوتتان ، شهوت عقلانی باشد نه شهوت حیوانی. خوب تحقیقات شود خوب بررسی شود و اگر به هم نمی خورند فشار نیاورید و زور و تحمیل نباشد. "طبع هر کس ، هر کس را بخواهد خودش دنبالش می رود." شما والدین فقط تجاربتان را در اختیاشان قرار دهید تا عقل و اراده شان قوی شود که منطقی تصمیم بگیرند...
(مدت زمان: 2.40 ...... حجم: 623 kb )
می خواستم درابتدای نامه برایت بنویسم : همسرعزیزم، ولی با خود اندیشیدم _ تو دیگر سرت با من نیست ،...سرمن دراین دنیا پرمعصیت و پرگناه. ..وسرخونین تو بردامن آن بی سری که دست گیر همه برزمین افتادگان است.ازجانب من رویش را ببوس وبه او بگو حال که اراده او برماندن است من زینبی خواهم زیست و زینبی خواهم مرد.
وبه یادآر مرا باتو عهدیست، آنرا نزد خود امانت بدار تا وقت معین،آن ساعتی را که شهیدان را اذن شفاعت دهند ٬بیادآر من همسرت بوده ام ، همسرومادر بچه هایت ، همانی که نهال هایت را به او سپرده ای ومن نیزقول داده ام که تا پای جان ازآنان به لطف خداوند ومدد تو یارسفرکرده حمایت وسرپرستی نمایم تا آنجا که آنان را به نخل هایی بزرگ وقوی مبدل سازم ، تایادت را برای همیشه درتاریخ انقلاب اسلامی جاودانه سازند و تو آرام و مطمئن درجوارحق (جل واعلا) ماوا گزین و دعاگو و دستگیر باش.
التماس دعا همسرت
نامه خانم "فاطمه واحدی" همسر شهید "کریم حیدریان" از شهدای مزارشریف .
چکیده:
همیشه در بین این مردم یک طایفه ای بروید ،حرف خدا و پیغمبر رو یاد بگیرید و برگردید و مردم رو آگاه کنید. فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ , و به مردم هم فرمود که از اهل ذکر سوال کنید.اصلا عزیز من،من و شما باید قدم به قدم سوال کنیم از اهل علم و گرنه انسان از دایره انسانیت بیرون می رود.یعنی چی هر کار می خواهیم می کنیم بعد وقتی بچه فلج شد حالا بریم آقای حسن زاده خیلی خوبه.چرا قبل از اون نرفتی ، مگه آقای حسن زاده و این بزرگان تصمیم گیر نظام هستی هستند خداست دارد خدایی می کند حالا آقا هم به خاطر آبرویی دارد گاهی در پیشگاه خدا تقاضایی می کند. فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ یا خودتون اهل ذکر باشید یا اگر غفلت دارید همیشه دنبال اهل ذکر باشید....
(مدت زمان: 3.20 ..... حجم: 782 kb)
ظاهر و باطن والدین در کیفیت مزاجی و حصول استعداد نطفه انسانی دخیلند و اشخاص مطابق همان کیفیات، دارای اخلاق و احوال گوناگون می شوند، چنان که دارای اشخاص گوناگون اند. لذا پدر و مادر باید بسیار مراقب اعمال و نیات خود باشند که همۀ آنها در نحوة تکون صورت انسانی دخلی بسزا دارند. پس در ازدواج حرف اطفاء شهوت و زناشویی مطرح نیست بلکه زهدان مادرِ عزیز کارخانه آدم سازی است و این صنع الهی باید به بهترین صورت پاک نگاهداشته شود.
ای عزیز! روایات، تفسیر بطون آیات قرآنی اند. باید پیش از ازدواج به آداب و احکام جوامعِ روایی از قبیل بحار الانوار و وافی و وسائل الشیعه و کافی و مانند آنها آشنا و آگاه بوده باشی.
حضرت مولای مکرّمم (حضرت علامه حسن زاده آملی) در شرح فص فاطمیه می فرمایند:
«شهیدان در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهاشان زیر شنی تانک های شیطان، تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست، اما راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمی یابند.
گردش خون در رگ های زندگی شیرین است اما ریختن آن پای محبوب شیرین تر و نگو شیرین تر، بگو بسیار شیرین تر است.»
(شهید« سید مرتضی آوینی»- راز خون/ص189 )
گاهي شهيد شدن آسانتر از زنده ماندن است!
اين نكته را اهل معنا و دقت،خوب درك ميكنند.
گاهي زنده ماندن و زيستن و تلاش كردن در يك محيط، بمراتب مشكلتر از شهيد شدن و به لقاي خدا پيوستن است.
امام حسن عليه السلام اين مشكل را انتخاب كرد.
امام خامنه ای مد ظله العالی 75.3.20
جناب علامه حسن زاده آملی یکی از نوابق و بزرگان درعرصه علم و عرفان است که به گفته شاگردان ایشان در بیش از هفده رشته علمی از جمله : نجوم ، هندسه ، ریاضیات ، طب ، فلسفه ، علوم غریبه ، هیئت ، فقه ، ادبیات و... تخصص دارند و همچنین بر چند زبان از جمله : فرانسه ، آلمانی ، عبری ، عربی و... تسلط دارند.
دوستان می توانند مستند زندگی ایشان را در سه مستند روایت صنوبر ، منظومه حسن ، طبیب روحانی که توسط صدا و سیما تهیه شده درادامه به صورت آنلاین مشاهده و دانلود کنند.
ابتدا ثبت نام کنید يا وارد شويد
گفتم بروم از دوستانم در گردان مجاور مقر احوالی بپرسم، زدم بیرون، هوا به غایت گرم بود. مثل اینکه طاعون آمده باشد، یک نفر برای دل خوشی در محوطه نبود. صدا زدم صاحبخانه! یکی یکی سر و کله شان پیدا شد: به به چه عجب، بابا خبر می کردی «گرا» می دادیم برادران بعثی با توپخانه آتش تهیه می ریختند و مقدمتان را گلوله باران می کردند دیگران از آن طرف: پسر اطلاع می دادی ترابری ویژه (قاطرچی) را می فرستادیم دنبالت!
من هم برای اینکه کم نیاورده باشم گفتم: حالا چرا زمینها را شخم زده اید؟
جواب دادند: به میمنت ورود حضرتعالی، بناست بعد از شخم بدهیم علف هم بکارند که این چند روز که اینجا تشریف دارید بی آذوقه نمانید!